دنیای عوضی(به معنای وارونه!)
یک خانواده :
رضا(بابا) : از صبح تا حالا این بچه یه ریز داره گریه میکنه. خب پوشک و ایناشو عوض کردم ، باهاش بازی کردم و… اما ول کن نیست.
نرگس(مامان) : منم تو همه ی مشقایی که باید می نوشتم را نوشتم و الان میخوام برم با بچه ها تو کوچه بازی کنم.
علی(پسر ۱۰ساله): من هم امروز تو اداره خیلی سرم شلوغ بود. این مراجعین انتظار دارن کارشون ۲ دقیقه ای حل بشه. نمیدونن این همه مراجعه کننده را یک نفر نمیتونه راه بندازه و باید منتظر باشند.
لیلا(دختر۱٫۵ ساله-همون که رضا با اون مشکل داشت!): این خواستگار دیروزیه چه چندش بود!
یک سازمان:
مدیر: دیروز تا حالا همه مدارک کارمندا را دسته بندی کردم.
کارمند سطح۱(آبدارچی) : امروز با وزیر جلسه دارم.
کارمند سطح ۲ : باید تا یک ساعت دیگه این مدرک را با موتور برسونم به اداره.
کارمند سطح ۳: آقایون چایی که دیروز آوردم خوشمزه بود؟
یک کشور :
رییس جمهور : تا ساعت ۴ باید همه جدول های این کوچه ، رنگ کردنش تموم شده باشه
وزیر: برم رییس جمهور را بیارم!
معاونان وزرا : امشب جشنه، زیاد آشغال میریزن، خیلی سرمون شلوغ میشه.
شهروند عادی: برم به استقبال رییس جمهور ایتالیا !
یک جهان هستی :
بنده : باید برم دنبال رزقم، خیلی سخت گیر میاد. من راحتی اینجا را میخوام. دنیا ماله منه!
خدا : برم کار کنم برای آخرت، فردا این بنده ها میان باید آباد باشه!
پی نوشت :
- چرا همش تعجبی بود اما آخریش نه زیاد ؟
- سطح بندی که کردم از نظر ارزشی افراد و دسته بندی کردن شهروندان نبوده، بلکه از نظر رتبه سازمانی بوده که “ان اکرمکم عندالله اتقاکم“
- میخواستم اون پرانتزی که به تیتر اضافه کردم را را نگذارم …. اما دیدم حیف نیست به این دنیا که مزرعه آخرته و میتونه خیلی هم خوب باشه بگم عوضی؟!
با این قلم قشنگ از من میخوای متن بنویسم؟ مرد هنرمند من❤️